بعضی ها می گویند
چادر سرکردن بی کلاسی است ، عقب افتادگی است !
ولی اگر اقتـداء به زهــرا بی کلاسی است ..
اقتـداء به زینب بی کلاسی است …
پس ما هم با صـدای بلنـد اعلام می کنیم ..
که ما عقب افتـاده ایم و به این خصلت هم افتخار می کنیم
بعضیها میگن: بابا دلت پاک باشد…
جواب از قرآن: آنکس که تو را خلق کرده است، اگر دل پاک کافی بود، فقط میگفت: آمَنُوا
در حالیکه گفته: آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات
یعنی هم دلت پاک باشد، هم کارت درست باشد.
اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمیشود.
پوستش را هم بکاری سبز نمیشود. مغز و پوست باید با هم باشد.
هم دل، هم عمل!!! مرحوم آیتالله مجتهدی (ره)
بعد از اينكه به روش انسان هاي اوليه آنتن را تنظيم مي كنيد كه شما از بالا و دو نفر از پايين داد و فرياد مي كنند و با جواب نا اميد مننده ي فرد پاييني كه داد ميزنه و ميگه كه هنوز هم برفك داره مي آييد منزل و به خانواده مي گيد: راستي وقتي كه بالا پشت بام بودم ديدم همسايه بغلي مون ديش ماهواره داره و تصاوير با كيفيت و بدون برفك نگاه مي كنه. يكي از همكاران هم داره و ميگه خيلي خوبه از وقتي كه خريدم خانومم و بچه هام سرگرم شدن، همه چي داره از شير مرغ تا جون آدمي زاد، ميگه 1200 كانال داره كه هميشه فيلم، آهنگ، سريال هاي روز دنيا، شو هاي خوشگل، مد لباس وووو…..
راستش من هم به فكر افتادم تا يك ماهواره بخرم تا ديگه وقتي ميرم بالاپشت بام خطر جاني تحديدم نكنه هم اينكه شما هم سرگرم باشيد.
كه يك دفعه بچه كوچيكه داد ميزنه بابا بابا ماهواره بخر، خونه عمه اينا دارن هميشه كارتون پخش ميكنه خيلي خوبه بخر.
خانوم خونه: خوب كاري ميكني دلمون پوسيد بس كه اين سريال ها رو نگاه كرديم نه آهنگي نه شويي نه فيلم قشنگي نه مد لباسي هيچي نداره همين امروز برو يه ماهواره بگير.
و حالا نوبت به دختر خانم خونه ميرسه كه در همون لحظه ميگه همه ي هم كلاسي هام دارن هر شب ميان و مسابقه ي رقص رو براي هم تعريف مي كنن، واي ميگن آموزش آرايشگري داره، تازه ميگن سريال هاي خيلي قشنگي پخش ميكنه كه به درد ما دخترهاي جوان ميخوره.
بعد از اينها نوبت به پسر خانواده كه جوان هم هست ميرسه و در حالي كه قند تو دلش آب ميشه ميگه بابا چيز خوبيه مطالب علمي زيادي داره دروغ كه ميگن خيلي بده دوست هاي من دارند و خيلي استفاده ميكنن.
بالاخره پدر مجاب ميشه كه بره و با يك ماهواره و يك عدد نصاب برگرده و در كمتر از چند ساعت دست پر برميگرده و با هزينه ي خيلي كم اون دستگاه جادويي را راه اندازي ميكنن، و همه شاد و خوش و خرم پاي ماهواره ميشينن و به تماشاي برنامه هاي مزخرف ماهواره مي پردازند.
خلاصه بعد از گذشت چند ماه به يك باره اين خانواده خوب و نجيب 180 درجه عوض ميشوند. بچه كوچيك خانواده پرخاشگر شده و از اون چشم هاي مهربونش كه روح رو نوازش مي كرد خبري نيست. خانوم منزل كه فكري به جز تربيت بچه هاش نداشت و خيلي سر سنگين بود الان تمام هم و غمش خريد جديد ترين لوازم آرايشي جديد و پيدا كردن بهترين آرايشگاه شهر شده و خيلي كمتر از گذشته به بچه هاش ميرسه، تازه اين اول راهه چند ماه پيش با كم و زياد شوهرش مي ساخت ولي الان كاري به جز گله و شكايت نداره دائم ميگه شوهراي مردم زناشونو مسافرت خارج از كشور مي برند، تا حالا شده منو يك بار ببري بيرون از خونه غذا بخوريم، مرديم بس كه تو اين چار ديواري نشستيم.
دختر خونه كه محجبه بود الان با وضع فجيهي بيرون مياد بيرون تماس هاي مشكوكي داره قبلا تصوير زمينه ي موبايلش عكس طبيعت بود ولي الان عكس هاي مستهجن رو براي تصوير زمينه انتخاب كرده و ديگه مثل سابق سروقت خونه نيست خيلي دير مياد خونه و وقتي هم كه ميپرسي كجا بودي ميگه كتابخانه، خانه ي دوستم، كلاس تقويتي ووووو بودم
پسر خونه هم كه هميشه شاگرد ممتاز بود در درس هاش افت كرده و پاي چشم هاش گود افتاده لاغر شده و………
از حس و حال معنوي در منزل خبري نيست، وقتي كه ماه رمضان مي آيد براي گرفتن روزه رغبتي ندارند، درصد اميد به زندگي به شدت كاهش يافته، ديگر احترامي براي يكديگر قائل نيستند، دعوا كردن و فحش و ناسزا گفتن به امري طبيعي تبديل شده است، از آن پدر غيرتي ديگر خبري نيست و از كنار مسائل به سادگي مي گذرد، مادر هم كه ديگر نياز به تعريف ندارد و بسيار ناسازگار شده است و دائم دم از جدايي مي زند.<
مــن یـکــــ دخـتــر چــادریـــم …
شاد و پرنشاط ، سرزنده و پرکار…
قرآن و نهج البلاغه اگر میخوانم ، رمان و حافظ هم میخوانم.
عاشق پهلوانی های حضرت حیدر اگر هستم ، یک عالمه شعر
حماسی از شاهنامه هم حفظم.
پای سجاده ام گریه اگر میکنم ، خنده هایم بین دوستانم هم
تماشایی است !
من یک عالمه دوست و رفیق دارم.
تابستان ها اگر اردوی جهادی میرویم ، اردوهای تفریحی ام نیز هر
هفته پا برجاست …
ما اگر سخنرانی میرویم ، پارک رفتنمان هم سرجایش است …
مسجد اگر پاتوق ماست ، باغ و بوستان پاتوق بعدی ماست …
برای نماز صبح قرار مسجد اگر میگذاریم ، هنوز خورشید نزده از مسجد
تا خانه پیاده قدم میزنیم.
دعای عهدمان را اگر میخوانیم ، همانجا سفره باز میکنیم و با خنده و
شادی صبحانه مان میشود غذا با طعم دعا !
ما اگر چادر سر میکنیم ، نقاش هم هستیم ، خطمان هم خوب است
حرفهای دخترانه مان سرجایش ، شوخی های دوستانه مان را هم
میکنیم ،
نمایشگاه و تئاتر هم میرویم ، سینما هم اگر فیلم خوب داشت …
کوه هم میرویم ، عکس های یادگاری ، فیلم های پر از خنده و شادی…
کی گفته ما چادری ها …
من قشنگ تر از دنیای خودمان سراغ ندارم !
دنیای من و این رفیقان با خدایم ،
همین هایی که دنبال زندگیشان در کوچه و خیابان نمیگردند ،
همین هایی که وقتی دلت را میشکنند تا حلالیت ازت نگیرند ول کن
نیستند ،
همین هایی که حیاشان را نفروختند …
خوشبخت ندیده ، هرکس ما را ندیده …
یازهرا
قابل توجه زنان و دختران ایرانی…
این حجابی که شما داری و برخی خیال میکنند امل، بی کلاسی،فقر ،خوشک مقدس، و…. است در کشورهای دیگر فهمیدهاش با افتخار قبولش می کنند و با تکبر می پوشند و به حرف سبک مسخره کنندگان اهمیت نمیدن
نماز و اهمیت دوران جوانی
روح ظريف و باقد است، احساسات پاك و با لطافت، عواطف زلال و با صداقت، جوان را چون گلي شكفته و با طراوت نموده است كه بيشترين تأثيرپذيري را براي پژمرده شدن داراست.
تشبيه نوجوان و جوان به نهال نورس در كلمات معصومين، حاكي از همين مطلب است كه او را ميتوان به هر جهتي هدايت نمود بر خلاف درخت تنومندي كه كسي قادر به جهت دهي او نيست مگر با بريدن تنه آن درخت.
بنابراين جواني با نوعي اثر پذيري روحي و حالات انفعالي و تشويشات ذهني همراه و آميخته است كه كمتر صبغه و رنگ عقلي و استدلالي دارد.
به همين جهت عوامل خارجي در جهات مثبت يا منفي بيشترين اثر را در او ميگذارد.
آنچه كه از ديدگاه اسلام مهم است سوق دادن او به سوي تكامل انساني و اهداف متعالي است. سنت و سيرة پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ و اولاد طاهرينش نسبت به جوانان، مبيّن همين نكته است.
پس صرفاً به كار گرفتن احساسات جوانان و تشويق و تحريص آنان از قدرت احساسي و عاطفي مقصود شارع مقدس نيست بلكه سوق دادن آن در قلمرو دين و عقلاني نمودن اهداف عاليه انساني، همه همت رهبران دين ميباشد و ادعاي ما اين است كه همة تعاليم دين و احكام الهي خصوصاً نماز در همين راستا بر مسلمين فرض و واجب شده است.
نيازهاي غريزي و فطري جوانان و پاسخ آن
با تمهيد مقدمات و مطالبي كه ذكر شد ميتوان گفت كه فلسفه همه عبادات ديني در اين نكته معطوف است كه متأثرترين قشر يعني جوانانرا مؤثرترين قشر در اجتماع انساني قرار دهد.
چون احساس به يك تكيه گاه محكم و امنيت و آرامش در پناه آن تنها عنصري است كه ميتواند به جوان اعتماد و اطمينان بخشيده و او را از اضطرابات دروني و تشويشات ذهني رها سازد.
همه مشكلات و معضلات روحي و رواني كه هويّت او را در معرض خطر انداخته و ثبات شخصيت او را از كَفَش ربوده و خلاء عظيمي را در او ايجاد كرده ناشي از نداشتن يك ملجاء و عدم دست يابي به يك پناهگاه دائمي و مستحكم است. همة صاحبان مكاتب كوشيدهاند تا به نحوي اين آتش احساسات دروني را خاموش و يا حداقل از شعلههاي آن بكاهند.
به همين خاطر راه حلهايي چون آزادي بيقيد و شرط جوانان در ارضاي هواهاي نفساني و غرايز حيواني و سوق دادن و جهت دهي ايشان به ميخانهها و كاهوارهها و صدها طرق ديگر را به عنوان پناهگاه ارائه دادند اما پس از رويكرد جوانان به آن مأمنهاي به ظاهر مستحكم، سقفهايشان فرو ريخته و به واهي و خيالي بودن آنها پي بردهاند. چون با ارضاء نيازها و دفع هواهاي نفساني، اهداف خود را تأمين شده نمييافتند.
«امروزه اشتياق شديد جوانان سراسر جهان به شنيدن موسيقي به اصطلاح پاپ (Pop) و پوشيدن لباسهاي نوعاً جديدي. مثل بلوجين كه زبان حال ميل به آزادي از قيد و بندها و تحرك و تكاپو و اعلام استقلال يك تنه از قيد ضوابط و معيارهاي اجتماعي است كاملاً واضح است.
بسياري از جوانان تيز و چابك پا در ركاب سفر ميگذارند بدون آن كه بدانند به كجا ميروند.
در اين مسحور شدگي و حتي تسخير شدگي در قبال شيوة زندگي جديد كه از غرب سرچشمه گرفته و جهانگير شده است شمار كثيري از جوانان مسلمان شريك بودهاند.
دانستن اين نكته براي جوانان مسلمان لازم است كه اين پديدهها با علل ژرفتري ارتباط دارند كه از نظر معنوي بيطرف نيستند».[5]
جوانان در زندگي و حيات جواني خويش امور زيادي را درحال تجربه كردن ميباشند او چون ساير افراد جامعه اما عاطفي و احساسيتر از ديگران در صدد دست يابي به امري است كه قلبش را بدان واسطه تسكين بخشيده و نوعي آرامش را تحصيل نمايد و ليكن به هر چيزي كه روي ميآورد بعد از مدت كوتاهي در مييابد كه آن عنصر، مطمئن و واقعي نيست.
البته تشخيص اين امر در ابتداي سنين نوجواني و جواني بسيار دشوار است شور و هيجان جواني در جوانان غالباً فرصت تعقل و انديشة اين كه انسان براي يك زندگي و حيات طولاني و اهداف متعالي خلق شده را از او سلب كرده و به همين خاطر او بعد از تجربه عملي، به پوچي و بيپايگي بسياري از مأمنهايي كه بدان پناه آورده است پي خواهد برد.
و دشمنان دين خصوصاً غرب به خاطر درك همين نيازهاي فطري و غريزي جوانان تلاش زيادي انجام ميدهند تا اين گرايشها را به جهاتي كه اهداف آنها را تأمين ميكند سوق دهند و آنها را از كمالات معنوي و ديني منحرف سازند.
كسي كه خود مدت زيادي از عمرش را در ميان غربيها سپري كرده و الان هم زندگي خود را با آنها در حال تجربه كردن ميباشد قضاوت و داوريش چنين است كه گويد:
«در شيوة زندگي كنوني غرب كشش و گرايشي هست كه افراد جامعه را به زيستن در لحظة كنوني فارغ از همة تاريخ و گذشته و غرق شدن در طلب سرافرازيهاي لحظهاي و لذت حسي آني وا ميدارد.
پرستش قهرمانان ورزشي و ميل به ركورد شكني دايمي و فايق آمدن بيوقفه بر طبيعت نشان دهندة يك وجه از اين دل مشغولي به تن است در حالي كه جنبة بسيار ويرانگرتر همين گرايش را ميتوان در استفاده از مواد مخدر و طبعاً مشروبات الكلي، روابط جنسي آزاد و نظاير آن ديد كه تماماً از تلاش نفس براي غرق نمودن خود در لذتهاي آني جسمي و غريزي حكايت دارد. بديهي است كه ورزش مستلزم انضباط و سخت كوشي است و اين از جهات مثبت آن است.
اما بزرگداشت بيش از حدّ ورزش و كمابيش پرستيدن قهرمانان ورزشي ناشي از اهميت گزافي است كه به تن داده شده است.
علاوه بر اين كه نقش و اهميتي كه به ورزش داده ميشود ابداً بيارتباط با اشتياق به لذت جوييهاي جسماني نيست. كه همه اين عوامل متضمن از دست رفتن ايمان و اعتقاد جوانان به معيارهاي اخلاقي است».[6]
يك جوان مسلمان با تحصيل معرفت و دست يابي به علوم مقدس ديني بايد خود را مجهز ساخته و به دامي كه جوانان غربي بدان گرفتار آمدند هويت خود را از دست ندهد.
———————————————————————
[1] . نهج الفصاحه، حديث 2050.
[2] . نهج الفصاحه، حديث 372.
[3] . سفينة البحار، ج 2، ص 176.
[4] . دكتر ماي لي، شخصيت، ترجمه دكتر محمود منصور، ص 120.
[5] . دكتر نصر، جوان مسلمان و دنياي متجدد، ص 338.
[6] . دكتر حسين نصر، جوان مسلمان و دنياي متجدد، ص 342.
منبع:مرکز نشر اعتقادات : http://www.eteghadat.com
هدف از اذان گفتن چيست؟
اذان، اين سروش غيبى و اين نداى آسمانى، يك اعلان عمومى و معنوى جهت آمادگى براى نماز و انجام فريضه بزرگ الهى است.
اذان ارزش و جايگاه والايى در شريعت محمدى(ص) دارد.
اذان دعوت به سوى عبادت و بندگى خدا است و مؤذن با آهنگ رسا و روح بخش، امت اسلام را به نماز و مناجات فرا میخواند.
امام رضا(ع) در باره فلسفه و حكمت اذان مىفرمايد:
1 - آنكس را كه فراموش كار است، ياد آور باشد و آنكس را كه غافل است متنبه سازد.
2 - فهماندن وقت نماز، براى كسيكه اشتغال دارد.(مشغول به كار است)
3 - دعوت مردم به پرستش خالق و ترغيب در آن است.
4 - اذان گو، اقرار به توحيد دارد و ايمان را آشكار مىسازد و اسلام را اعلان میكند و آنكس را كه فراموش كرده يادآورى مىنمايد.(منلايحضرهالفقيه،ج 1،ص 299)
علاوه بر مطالب بالا، در باره فلسفه اذان،می توان به موارد زير هم اشاره كرد:
الف - اذان و اقامه، توجه و آمادگى براى نمازگزار است و در اثناى آن، زمينه و استعداد پيدا مىشود كه انسان، با ادب بيشتر، خشوع فزونتر و عرفان عميقتر در پيشگاه حضرت حق قرار گرفته و با معبود و محبوب حقيقى خويشتن سخن بگويد و دمساز گردد.
گل نغمه زيباى خدايى است اذان
پروانه باغ دلگشايى است اذان
محبوب تمام حق پرستان زمين
پيغام رسان روشنايى است اذان
ب - اذان موجب صفاى باطن و شادى و نشاط روح است. پيامبر(ص) هنگام فرا رسيدن وقت نماز، به بلال ميفرمود: »اى بلال! اذان بگو و ما را با آن روح ببخش (ارحنا يا بلال)»
ج - زمانى كه صداى نيكوى اذان، فضا را معطر میسازد و به نماز گزاران مژده ميدهد كه هنگام سخن گفتن با خدا فرا رسيده است.
پس آنان آماده نماز میشوند و به سوى مساجد و نمازخانه ها حركت میكنند رسول خدا(ص)فرمود: «هرگاه مؤذن بگويد: الله اكبر»،خداوند میفرمايد: اى امت محمد مهياى نماز شويد و شغل دنيا را ترك كنيد».(مناهج الشارعين، ص 180)
د - قبل از اسلام مسيحيان با ناقوس، يهوديان با دميدن در بوقها، آتش پرستان با روشن كردن آتش و مردم را به عبادت دعوت میكردند؛ ولى اسلام آمد و به جاى اينها اذان را انتخاب كرد كه در آن مردم با كلمات خوب و دلنشينى به مسجدها فرا خوانده میشوند و از طرفى با شنيدن و گفتن نام خدا، پيامبر و… آماده نماز خواندن می گردند.
ه)اذان آدمى را به ياد خدا می اندازد و با بزرگى و عظمت او آشنا میسازد؛ با گفتن «الله اكبر» به بزرگى، جلالت شأن، عظمت و توانايى خدا اعتراف مىكنيم و با بيان «لا اله الا اله»، به يگانگى و بى شريكى او شهادت ميدهيم.
تقوا، اساس مسجد
والذين اتخذوا مسجدا ضرارا و كفرا و تفريقا بين المؤ منين و ارصادا لمن حارب الله و رسوله من قبل و ليحلفن ان اءردنا الا الحسنى و الله يشهد انهم لكاذبون # لا تقم فيه اءبدا لمسجد اءسس على التقوى من اءول يوم اءحق اءن تقوم فيه فيه رجال يحبون اءن يتطهروا و الله يحب المطهرين . (1)
منافقان كسانى هستند كه مسجدى ساختند به قصد زيان رساندن بر پيامبر و مؤ منان و تقويت كفر و ايجاد جدايى ميان مؤ منان و كمين گاه براى كسانى كه با خدا و پيامبرش از پيش مبارزه كرده بودند. آنان سوگند ياد مى كنند كه نظرى جز نيكى نداشته ايم ، اما خداوند گواهى مى دهد كه آنان دروغ مى گويند، هرگز در آن به نماز نايستاد، آن مسجدى كه از روز نخست بر اساس تقوا بنا شده شايسته تر است كه در آن به نماز قيام كنى ؛ در اين مسجد، مردانى هستند كه دوست دارند پاك و منزه باشند و خداوند پاكيزگان را دوست دارد.
اين آيات در شاءن گروهى از منافقان است كه با توطئه هاى ابو عامر مسيحى و براى تحقق بخشيدن به اهداف شوم و نقشه هاى شيطانى خود، به ساختن مسجدى در مدينه اقدام كردند كه بعدا به نام مسجد ضرار معروف شد؛ ماجرا از اين قرار است كه به هنگام ظهور قدرتمند اسلام در مدينه ، ابو عامر به شدت ناراحت شد، وى براى مبارزه با اسلام با منافقان اوس و خزرج همكارى صميمانه اى آغاز كرد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هنگامى كه از نقشه ها و اهداف وى آگاه شد، در صدد تعقيب وى بر آمد، ابو عامر از مدينه گريخت و به مكه آمد و از آنجا به طائف و سرانجام به شام رفت و در آنجا رهبرى منافقان مدينه را بر عهده گرفت ؛ او در نامه اى به منافقان مدينه نوشت كه لشكرى از سپاهيان رم به كمكشان خواهد آمد تا محمد صلى الله عليه و آله و يارانش را از مدينه خارج سازند.
همچنين از آنان خواست براى خود مسجدى نزديك مسجد قبا بسازند و در موقع نماز، آنجا گرد آيند و زير نقاب مسجد، برنامه هاى خود را عملى كنند.
هنگامى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عازم غزوه تبوك بود، گروهى از اين منافقان به نزد آن حضرت آمدند و به بهانه اينكه افراد ناتوان و بيمار و پيرمردان از كار افتاده نمى توانند در شب هاى بارانى و سرد زمستانى به مسجد قبا بيايند، از پيامبر صلى الله عليه و آله خواستند تا اجازه دهد كه مسجدى در ميان قبيله خود (بنى سالم ) بسازند؛ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
اكنون آماده نبردم و اگر به خواست خداوند متعال بازگشتم ، پيش شما خواهم آمد و با شما در آن نماز خواهم گذارد.
منافقان در غياب پيامبر صلى الله عليه و آله ساختمان مسجد را به پايان رساندند، پس از جنگ تبوك ، نزد حضرت صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند: دوست داريم كه پيش ما بيايند و با ما در آن مسجد نماز گذاريد؛ حضرت فرمود: لباس مرا بياوريد تا بپوشم و با آنان بروم .
در اين هنگام آيات فوق نازل شد و پرده از نقشه پليد آنان برداشت ؛ بى درنگ پيامبر صلى الله عليه و آله گروهى از اصحاب را خواندند و به آنان دستور دادند كه مسجد را آتش بزنند و بقاياى آن را ويران كنند و به جاى آن براى مدتى محل زباله شد. (2)
همان گونه كه از اين آيات بر مى آيد، بنيانگذاران اين مسجد در زير نقاب اين نام مقدس ، اهداف شومى را دنبال مى كردند. بر اين اساس ، خداوند به پيامبرش دستور مى دهد كه در چنين مسجدى كه براى زيان رساندن به مسلمانان و گستردن كفر و الحاد در جامعه اسلامى بنا شده است هرگز قيام به عبادت نكند و به جاى آن شايسته است پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجدى به نماز ايستد كه اساس تقوا و هدفى الهى بنياد شده است . به اعتقاد مفسران و تاءييد روايات معصومان عليهم السلام ، مراد از اين مسجد، همان مسجد قبا است كه در مقايسه با مسجد ضرار آمده است .(3)
هر چند بنابر روايات كه از رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است (4) ، اين احتمال نيز وجود دارد كه مراد، مسجد رسول اكرم صلى الله عليه و آله باشد؛ اما با توجه به تعبير اول يوم در اين آيه شريفه و با توجه به اينكه مسجد قبا نخستين مسجدى بود كه پس از هجرت نبوى ساخته شد، احتمال اول ، مناسبتر به نظر مى رسد. سپس قرآن به ويژگى ديگر اين مسجد اشاره كرد، فرموده است :
(فيه رجال يحبون ان يتطهروا…).
در اينكه مراد از طهارت در اين آيه ، پاكيزگى صورى و اجتناب از پليدى هاى ظاهرى است يا پاك شدن از گناهان و طهارت معنوى ، در ميان مفسران اختلاف است . (5) پاره اى از روايات طهارت ظاهرى را تاءييد مى كند (6) . البته اين روايات دليل بر منحصر بودن مفهوم آيه به اين مصداق نيست ، يعنى ممكن است منظور از طهارت در اينجا هر گونه پاكيزگى از صورى و معنوى باشد.
در هر صورت ، از اين بحث چنين بر مى آيد: مسجد كه كانون ايمان و تقوا و محيط پاكى و قداست و مركز تبلور عبوديت و نيايش در برابر پروردگار جهان است ، بايسته است كه شالوده و اساس آن بر تقوا و پاكى بنا شده باشد و پاسداران و دست اندركاران آن افرادى مؤ من ، پرهيزكار و مصمم باشند و هر گاه بنايى براى اغراض ناپاك با نام مقدس مسجد به وجود آيد، بايد در هدم و از بين بردن آن كوشيد، چنانكه رسول خدا صلى الله عليه و آله دستور ويران كردن و به آتش كشيدن مسجد ضرار را صادر فرمودند.
برگرفته از: کتاب جايگاه مساجد در فرهنگ اسلامى
پی نوشت
1-سوره توبه / 107 - 108.
2-واحدى نيشابورى ، على : اسباب النزول ، ترجمه محمد جعفر اسلامى ، انتشارات بنياد علوم اسلامى ، تهران ، صص 175 و 176.
3-الميزان ، ج 9، ص 622.
4-تفسير الضوح رازى ، ج 5، ص 253.
5-مجمع البيان ، ج 5، ص 73.
6-الميزان ، ج 9، ص 622..
آثار پر بار نماز در دنيا و آخرت
دستورات شريعت مقدّس اسلام همواره با مصلحتي مادي يا معنوي يا هر دو همراه است، گر چه فكر ما از درك آن عاجز باشد در این مقاله در سدد بیان برخی ازآثار دنیوی و اخروی نماز از دیدگاه آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام هستیم.
در اين بحث به برخي از آثار پر بار نماز كه در دنيا و آخرت تحقق مي يابد و در آيات و روايات به آن تصريح شده، مي پردازيم.
آثار دنيوي
الف- جلوگيري از گناه و فحشا
جنبه باز دارندگي نماز از فحشا و منكر يكي از آثار ارزشمند اين فريضه الهي است؛ نماز از آن جهت كه موجب توجه انسان به خدا مي شود و در شبانه روز، حداقل پنج بار تكرار مي شود، انسان را از فحشا و منكر باز مي دارد؛ زيرا نمازگزار براي نزديكتر شدن به خداوند تلاش خود را در جهت انجام كارهاي نيك و كسب اخلاق حسنه بيشتر مي كند. قرآن با توّجه به اين اصل مسلّم مي فرمايد:
«أَقِمِ الصلوه إِنَّ الصلوه تَنْهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» [1]
نماز را بر پا كن كه آدمي را از گناهان و كردار زشت باز مي دارد.
چند تن از ياران رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به حضور آن حضرت رسيدند و درباره يكي از مسلمانان كه هميشه پشت سر پيامبر نماز جماعت مي خواند، ولي مرتكب گناهان نيز مي شد، گفتگو كردند. حضرت به آنها فرمود: (نگران نباشيد) نمازش او را از گناه باز مي دارد. طولي نكشيد كه آن شخص گناه را ترك كرد و توبه نمود.[2]آن حضرت فرمود:
«كسي كه از نماز اطاعت نكند، نماز واقعي را به جا نياورده است. اطاعت از نماز اين است كه از منكرات و زشتيها دوري كند.»[3]
ب ـ بهداشت تن و روان
نمازگزاران همواره از صفاي ظاهري و باطني خاصّي برخوردارند كه بي نمازان فاقد آنند.
بهداشت تن: برخي از شرايط نماز، موجب بهداشت تن، لباس و به تبع آن بهداشت محيط زندگي مي شود. در برخي از سخنان معصومين براي برخي نمازها اثر مستقيم بهداشتي عنوان شده است، بطور مثال، علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:
«قيامُ اللّيلِ مصحّهٌ للبدن»[4]
برخاستن شب (براي نماز) سبب سلامتي جسم است.
بهداشت روان: يكي از فلسفه هاي تشريع نماز، «ياد خدا» است چنانكه در قرآن آمده است؛
«أَقِمِ الصلوه لِذِكْرِي»[5]
براي ياد من نماز بگزار.
و ياد خدا، منشأ آرامش دل و امنيت رواني است، همانطور كه در قرآن مي خوانيم:
«أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[6]
هان! به ياد خدا دل ها آرام گيرد.
پس، تأثير نماز در بهداشت رواني مردم نمازگزار قطعي است و آرامش و امنيّت نسبي بيشتري كه در جوامع اسلامي حكمفرماست. شاهد اين تاثير است. به تعبير امام خميني رضوان الله عليه:
« شما پرونده هايي كه در دادگستريها در جاهاي ديگر دادگاههاست برويد ببينيد، از نماز خوانها ببينيد پرونده هست آنجا؟ از بي نماز ها پرونده هست، هر چه پرونده پيدا كنيد، پرونده بي نماز ها هست.» [7]
ج ـ استقامت در برابر مشكلات
از ديگر آثاري كه در سايه نماز، نصيب نمازگزار مي شود، قدرت و نيروي مقاومت در برابر مشكلات و سختيهاست. به عبارت ديگر، نماز كه رابطه معنوي بين شخص و عالم بالاست، قدرتي در انسان ايجاد مي كند كه با وجود آن در مقابل سختيها و مشكلات ، شكست ناپذير خواهد بود. قرآن مي فرمايد:
«إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً إِلاَّ الْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَلي صَلوتِهِمْ دائِمُونَ» [8]
آدمي حريص خلق شده، وقتي كه شر و بدي به او مي رسد، جزع و بي تابي مي كند و زماني كه نعمت و خير به او مي رسد حق مستمندان و فقرا را نمي دهد، مگر نمازگزاران؛ كساني كه در نمازشان مداومت دارند.
از اين رو، قرآن به مؤمنين سفارش مي كند:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ امَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوهِ»[9]
اي مومنان، از شكيبايي و نماز كمك جوييد.
آن حالتی خوش است که مستانه بگذرد
یعنی به زیر مِنّت پیمانه بگذرد
روزیِ ما به دست کریمان آشناست
کفر است پای سفره ی بیگانه بگذرد
سوگند می خوریم که ما گنج می شویم
یک شب اگر که شاه ز ویرانه بگذرد
خدمتگذار اهل خرابات اگر شدی
ایام نوکری تو شاهانه بگذرد
ما عقل خویش را سر عشق تو باختیم
بگذار عمرمان همه دیوانه بگذرد
دور از نگاه کعبه تو را می کند طواف
کافی است از کنار تو پروانه بگذرد
این روزگار می گذرد خوب یا که بد
بهتر که عمر ما در ِاین خانه بگذرد